پیوست به پست قبلی: اگر کسی رمز پست رو میخواد به روی چشمم..:)
دلم کلمه میخواهد..میشود یکبار هم که شده بقیه به من کلمه هدیه دهند؟!
کاش کسی بود خودم را خط به خط از زبان او میخواندم..کاش کسی بیاید و این بار ازمن بنویسد..
نوشته بود : خنده بهترین پایان برای دوستی ست..
و من.. صدبار این جمله ی لعنتی زهوار در رفته را خواندم و به این فکرکردم کی بود که انقدر بی رحم شدیم؟؟
دوستی های کمرنگ شده اتش به جانم میزنند !حتی اگر به باور بی خاصیت بودنشان رسیده باشم.. با خاطرات چه کنم؟؟
ـعنوان هم از سعدی!
زندگی و روابطش مسخره و چندش تر از این حرف هاست..باور کنید(کسی که نمیخواند حداقل شما باور کنید دیوارهای غمگین بلاگ اسکای!!!!) این یک شعار نیست.این هارا باتمام وجودم حسشان میکنم وقتی همه به طرز عجیبی از ک.ون مستند..
راستش زندگی جدیدا لحظه به لحظه ، بیشتر از قبل ،مسخره بودنش را توی چشمم فرو میکند!
من؟ هرلحظه محکم تر چشمانم را میبندم و پلک هایم را روی هم فشار میدهم...
-عنوان هم به غیر از داخل پرانتز از ـتهوع ـ سارتر..
سلام جناب پل سارتر!