16.اه لولیتا..

احمد گفت:ای لولیتا منم سوار خسته ی سرنوشت که ارمان نسلم تباه شد..


15.

مثل هرروز صبح با تعجب در اینه به چهره ی خود نگریست و با تمسخر به خود گفت:"من این را نخواسته بودم!" 

پرنده ها میروند در پرو می میرند-رومن گاری